سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبح و شب در فراگیری دانش بودن، نزد خدا برتر از جهاد در راه خدای است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
خورشید خیبر - ..:: حاج همت ::..
خورشید خیبر
  • نویسنده : گردان وبلاگی کمیل:: 86/7/26:: 1:4 عصر
  • بنام خدای عاشقان

     ..: همت :.. به روایت سیدعلیرضا ربیعی‌هاشمی


    او که دست پرورده فرمانده بزرگی چون شهید بروجردی در منطقه شمال غرب بود، با کوله‌باری از تجربه جنگ کردستان با مسئولیت فرماندهی سپاه پاوه به منظور تذسیس و تشکیل تیپ 27 حضرت رسول (ص)، همراه با دیگر فرماندهان اعزامی از کردستان به جنوب آمد و در عملیات فتح‌المبین به عنوان رئیس ستاد تیپ، ارزش‌های والای خود را به نمایش گذاشت. (تیپ بعد از دو عملیات بزرگ فتح‌المبین و بیت‌المقدس به لشکر تبدیل شد).

    شهید همت از همان ابتدا افتخار می‌کرد که با الهام از فرماندهی عالی شهید بروجردی در کردستان پا به عرصه جنگ جنوب گذاشته است و توانایی‌های او زمانی متحلی شد که سردار بزرگ لشکر 27 ، حاج احمد متوسلیان در لبنان به اسارت دژخیمان اسرائیلی درآمد و پرچم هدایت وفرماندهی سکان این کشتی موج‌شکن به دست حاج همت افتاد.

    جنگ داخلی کردستان به وجود آورنده چندین فرمانده بزرگ از جمله حاج همت بود که توانست در طول چندین عملیات بزرگ با مهارتش در میدان نبرد و با تاکتیک دقیق خود، عرصه را بر ارتش کشوری که بیشترین هزینه‌ها و کمک تسلیحاتی متحدان را دریافت کرده بود، تنگ کند.

    لشکر 27 حضرت رسول (ص) لشکری با تجربه بود. با اینکه از رزمندگان شهر تهران بودند از قشرهای مختلف جامعه در آن شرکت داشتند. احساس‌های تند، منطق قوی و تهور عاقلانه در این لشکر حاکم بود و دورنمای بهتری را در کسب موفقیت عملیات‌ها از خود بروز می‌داد. رزمندگان تهرانی به اندازه بزرگی و پیچیدگی محلات تهران در بعد فرهنگی از افکار گونه‌گون و متفاوتی برخوردار بودند. در چنین وضعیتی ایجاد تفاهم در بین رزمندگان، فرماندهان رده‌ها و هماهنگی با مسئولان کشور، که نقشی در تحرکات سیاسی داشتند، انصافاَ ، خود فرماندهی مستقلی را می‌طلبید. شهید همت با دور اندیشی منحصر به فرد، این لشکر را از جاده مدارا و سعه صدر خود با درایت و تدبیر خاصی عبور می داد.

    اختلافاتی که احیاناَ براساس سلیقه‌ها در لشکر رخ می‌دهد، گاهی چنان پیچیده می شد که نیاز به شناخت عملکرد در مصلحت بود و او مصلحت‌ها را به نفع ارتقا و حفظ و انسجام لشکر، خوب می شناخت و بر آن اساس اقدام می کرد. اگر کمی احساس می‌کرد لشکر از نظر روحی دچار ضعف شده است با یک سخنرانی و حضور بموقع در صحنه و گرم گرفتن با رزمندگان، اعم از کادر یا بسیجی، روحیه لشکر را بازسازی می‌کرد.

    او همواره در سخنرانی‌های عمومی خود در لشکر توصیه می‌شود که موفقیت برای سربلندی اسلام امری حیاتی، و پیروزی در جنگ اسلام با کفر موجب سربلندی اسلام و مسلمین در همه جهان است. بنابراین در این جایگاه باید رزمندگان، خطرات را به جان راحل (ره) که فرموده بود: «جنگ،‌جنگ است، عزت و شرف و مناموس ما در گرو این جنگ». جنگ را تجربه‌ای تعالی بخش معرفی می‌کرد. در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام کرده بود که اگر این جنگ را با صلابت به پایان نبریم، ننگ ابدی بر پیشانی ما خواهد ماند. شهیدهمت قبل از شروع هر عملیاتی اولین اقدامش یک جلسه سخنرانی و بعد ترتیب دادن جلسات بحث درباره عملیات با دیگر مسئولان ذی‌ربط لشکر و گفتگو درباره حقایق مربوط به عملیاتی سخت و توجیه قوی بر آن، جزء سرمایه او بود به گونه‌ای که بعد از پایان هر جلسه‌ای در قرارگاه رده مافوق و یا بعد از هر سفری که به هر کجا می‌رفت بلافاصله در پایان آن، تمام رده‌های لشکر را جمع می کرد و موارد و تجربیات را لحظه به لحظه تعریف و توجیه می‌کرد و نمی‌گذاشت زمانی از کسب تجربه‌های خود بگذرد مگر اینکه آن را به افراد زیر دست انتقال دهد.

    او در عملیات یک گام جلوتر بود. آمادگی او بیش از آمادگی مجموعه دنبال رونده او بود. آموزش برای شرکت در جنگ را همانند خود جنگ، جدی تلقی می‌کرد و بر آن تأکید فراوان داشت و خود پیگیری‌های اجرای آموزش را دنبال می کرد.
    شهید همت در انتخاب پرسنل برای پذیرفتن مسئولیت‌ها هوش و ذکاوت عجیبی داشت و حدس و گمانش قریب به یقین بود. حاج همت با استعدادی که در گزینش افراد برای واگذاری مسئولیت در رده‌های لشکر از خود بروز می‌داد، می‌توانست با مشاهده ویژگی‌های جسمی افراد دریابد که آیا آنها می توانند فرمانده گردان یا رده‌های دیگر باشند یا نه! و در این زمینه بسیار با تجربه عمل می کرد و در بین پرسنل طوری الگو قرار گرفته بود که افراد کم اراده را به افراد قوی و با اراده تبدیل می‌کرد.
    او با توجه به مقدورات لشکر که گاهی کمبودهایی هم داشت (وجود کمبودها به لحاظ جدیدالتأسیس بودن یگان‌های رزم در جنگ تحمیلی طبیعی به نظر می‌رسید.) از اقدام هیچ مأموریتی و انجام هیچ عملیاتی خودداری نمی‌کرد و آماده پذیرفتن عملیات صعود به قله‌ها و ارتفاعات و پیاده‌روی در صحراهای خشک یا عملیاتهای هلی برد در مناطق عملیاتی مجنون و هر نوع مأموریتی بود گرچه با مقدورات لشکر سازگار نبود، و هرگز از این نوع وظایف، طفره نمی‌رفت. فرمانده محترم سابق کل سپاه، سردار سرلشکر محسن رضایی او را قادر به انجام هر عملیاتی در وضعیت‌ةای سخت می‌دید و معمولاَ با فرماندهی حاج همت عملیات‌های محورهای سخت به وی واگذار می‌شد. اما جزء کسانی بود که اگر سال‌ها می‌جنگید هرگز در او افسردگی نبرد مشاهده نمی شد.

    ما در سرتا سر جنگ 8 ساله بعث عراق، که قدرت آمریکا و ناتو را حامی خود داشت در بعضی از عملیاتها ناموفق بودیم. حاج همت در شمار فرماندهانی بود که با عدم موفقیت در نبرد هرگز دچار شکست عصبی و شکست اعتماد به نفس نمی‌شد.
    افسوس که زبان و قلم در معرفی فرماندهانمان قاصر است و نه تنها نتوانستیم آن گونه که شایسته وجود آنان است به جهانیان، بلکه حتی به مردم خود بشناسانیم.

    غربیها در معرفی فرماندهان خود مانند رومل، مونتگمری و ... نوشته‌ها و کتابهای زیادی دارند. اگر مقایسه‌ای بین تدابیر، فداکاری و ارزش‌ها فرماندهان ما با غربی‌ها صورت گیرد، آنان باید از معرفی فرماندهان نظامی خود در برابر فرماندهان ما احساس شرم کنند.

    من در جلسات زیادی شاهد طرح‌های عملیاتی بوده‌ام. حاج همت با بیانی شیوا و استعداد سخنوری در بین فرماندهان لشکر، گفتگو کننده‌ای برجسته بود. این مطلب را هنگامی که برای اولین بار قبل از عملیات والفجر یک در قرارگاه نجف، جلسه مشترکی بین فرماندهان سپاه و ارتش تشکیل شده بود، دریافتم. در ان جلسه پرثمرترین فرایندهای ذهنی را در زمینه طر‌حهای نظامی ارائه داد. وی با اینکه تا آن زمان دوره‌های عالی فرماندهی و جنگ را ندیده بود، تمام تدابیر فرماندهی را از رأس تا بدنه لشکر مد نظر قرار می‌داد و تمام اطلاعات را از تهیه برآورد اطلاعاتی، انجام فعالیت‌های مداوم اطلاعات رزمی، استفاده بموقع از اطلاعات، دادن اطلاعات در حد نیاز به واحدهای مربوط، هماهنگ کردن مخابرات. مهندسی، پشتیبانی رزم، توجیه و اخذ گزارش‌های عملکرد آنها، هماهنگ ساختن تمام مراقبت‌های تأمینی تاکتیک‌ گردان‌ها هنگام نبرد، شناسایی دقیق زمین، جو و دشمن، راه‌های تدارکاتی و مشخص کردن تمام مجهولات زمین و دشمن را کاملاَ‌برای آمادگی عملیاتی گسترده برای رده‌ها مانند یک فرمانده نظامی کهنه‌کار توجیه می‌کرد.

    آنچه مرا بیشتر تحت‌تأثیر قرار داد این بود که حاج همت با مشغله‌ای که جنگ برایش به وجود آورده بود، کمتر مطالعه یا از مشاوره استفاده می‌کرد؛ در عین حال، علاوه بر طرح‌ها و برنامه‌های جنگ، رویدادها و پیچیدگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را با آمیزه بی‌نظیری از ذکاوت و دانش موردبحث قرار می‌داد.

    شهید همت با فرماندهی و تدبیر والای خوداثری محو نشدنی در لشکر از خود باقی گذاشت. شهید حاج همت در هنگامه هر عملیاتی با چهره منطقی و اخلاقی در میدان نبرد ظاهر می‌شد و از نزدیک در بین رزمندگان، جنگ را هدایت می‌کرد. درست است که برحسب قواعد نظامی فرمانده لشکر نباید در میدان نبرد مسقیماَ حضور پیدا کند اما درجه اخلاص و ایمان والای این فرمانده شجاع، اجازه هدایت از قرارگاه را از او سلب کرده بود.

    حاج همت در بین بسیجیان از احترام زائدالوصفی برخوردار بود و رزمندگان بسیجی به درستی نظرهای او ایمان داشتند. او نیز فوق‌العاده بسیجیان را دوست می‌داشت و اعتقاد داشت اراده و ایمان بسیجیان است که باعث تعیین سرنوشت نبردها می‌شود، لذا خود را مدیون اخلاص، شهامت و شجاعت بسیجیان می‌دانست بطوری که یکی از نیمه‌های شب در قلاجه در مسیر جاده مشغول صحبت‌کردن بودیم. او بسیار در خود فرو رفته بود. آن شب فضای ملکوتی بر فراز چادرها، درختان و سنگلاخ‌های قلاجه پرتو افکنده بود. خیل رزمندگان که عدد آنها فقط با وسعت بصیرت خداوند متعال قابل شمارش بود در حال ادای نماز شب و راز و نیاز با او بود. حاج همت با نگاهی به اطراف از غبطه خوردن خود نسبت به رزمندگان صحبت به میان آورد و این جمله را گفت: دیگر از خودم خجالت می‌کشم. اینهمه بسیجی و رزمنده با اخلاص به لشکر می‌آیند و با این حالت عرفانی به شهادت می‌رسند و من هنوز حتی مورد اصابت ترکش کوچک هم قرار نگرفته‌ام.

    همان جا احساس کردم این جمله حاج همت با اخلاص تمام از متن کردار و از درون جان و از صمیم قلب بر زبانش آمد. یک لحظه به چهره‌اش در آن تاریکی شب نگاهی انداختم. احساس کردم آتش نگاه و دل بی قرارش در آن سحر و آسمان پرستاره، شوق وصل رخ یار را انتظار می کشد.

    از آنجا که ما اعتقاد داریم بهترین‌ها نخستین کسانی هستند که در جنگ اسلام علیه کفر موردانتخاب خداوند قرار می‌گیرند و به شهادت می‌رسند، خورشید خیبر نیز یکی از بهترین‌ها بود.

    یکی از فرماندهان سپاه که در شمار بهترین‌ها بود، شهید بزرگوار، حاج همت، فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) بود.
    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 207566
    بازدید امروز : 250
    بازدید دیروز : 6
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    شهید .
    ............. بایگانی.............
    خاطرات
    دل نوشته ها
    وصیتنامه
    اشعار
    معرفی کتاب و وبلاگ

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    خورشید خیبر - ..:: حاج همت ::..
    گردان وبلاگی کمیل

    .......... لوگوی خودم ........
    خورشید خیبر - ..:: حاج همت ::.. .......لوگوی دوستان ........





    ......... لینک دوستان ...........
    بچّه شهید (به یاد شهدا)
    فدایی سید علی
    ساجد
    بهترین جمله های روز
    زندگی با شهدا
    شعله قلمکار
    قلم آزاد

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........